برزیل به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای در حال توسعه در نیمکره غربی، اولین کشور آمریکای لاتین است که مشارکت استراتژیک جامعی را با چین ایجاد کرد.
این هدف اساسا به این دلیل بود که روابط نزدیکتر با پکن، برزیل را قادر میسازد تا آرزوی خود را برای ایجاد یک نظم جهانی چندقطبی جهت ایجاد ائتلافی میان کشورهای در حال توسعه در نهادهای اصلی چندجانبه محقق کند. این همکاری راهبردی میتواند در راستای ارتقاء همکاری جنوب-جنوب و تقویت استقلال سیاست های برزیل در نظام بین الملل باشد.
ژائو لیجیان، سخنگوی وزارت امور خارجه چین نیز گفت پکن مایل است با دولت جدید لولا همکاری کند تا همکاری استراتژیک جامع بین چین و برزیل به سطح جدیدی ارتقا یابد.
به استناد گزارشهای خبری، چین مشخصا روابط با برزیل را در چارچوب همکاری جنوب-جنوب میداند. از زمان برقراری روابط چین و برزیل در سال ۱۹۷۴، دو کشور روابط خود را در زمینه های مشترک سیاسی، اقتصادی، علمی و فرهنگی به آرامی توسعه دادهاند و در بسیاری از موضوعات مهم بین المللی دیدگاههای مشابهی دارند.
اگرچه از دیرباز آمریکا و اروپا از شرکای سنتی برزیل به شمار می آید، برزیل در سال ۱۹۹۹ دچار بحران اقتصادی شدیدی شد. این مساله سبب شد، برزیل تغییر راهبرد دیپلماسی تجاری توسط رئیس جمهور وقت برزیل «هنریکه کاردوسو» را در دستور کار سیاست خارجی خود قرار دهد.
به گزارش روز سه شنبه ایرنا به نقل از سوت چاینا مورنیگ پست، رییس جمهوری چین در پیام تبریک خود گفت: «دوستی دیرینه چین و برزیل برای حفظ صلح و ثبات منطقه ای و جهانی و ترویج توسعه و رفاه مشترک» بسیار مفید است.
نگاهی به سیاست تجاری برزیل نشان می دهد اقتصاد برزیل عمدتا بر مبنای حمایت از کالای داخلی و توسعه تجارت با جهان سوم استوار است.
به علاوه، این دو کشور در حال توسعه، در چندین سیستم چندجانبه بین المللی مانند سازمان ملل، بریکس (برزیل، آفریقای جنوبی، هند و چین) و گروه ۲۰ (G۲۰) همکاری دارند.
ایناسیو لولا داسیلوا در دور دوم انتخابات برزیل، ژائیر بولسونارو رئیس جمهوری سابق این کشور را که گرایش به سمت آمریکا داشت، شکست داد و به نظر می رسد با بدست گرفتن سکان هدایت برزیل به عنوان بزرگترین قدرت اقتصادی آمریکای لاتین، بخواهد آن را از مسیر گرایش به آمریکا، به سمت توسعه روابط اقتصادی و تجاری با ابرقدرت نوظهور جهان یعنی چین سوق دهد.
وی بر تنوع شرکای تجاری و توسعه همکاری ها با کشورهای بزرگ در حال توسعه به عنوان هدف اصلی کشور تاکید کرد. تجلی این تغییر بیشتر در دوران رئیس جمهور لولا داسیلوا صورت گرفت، وی در میان کشورهای در حال توسعه ایجاد روابط مستحکم با چین را ترجیح داد.
لولا ، ۱۹ سال پیش توانست برزیل را به عنوان کشوری که در یک بحران اقتصادی پیچیده با بدهی عمومی بالا، کاهش ارزش پول و کاهش تولید ناخالص داخلی، بیکاری، فقر و نابرابری غوطهور بود، احیا کند. اکنون لولا، سه سال پس از ترک زندانی که ۵۸۰ روز را در آن گذراند، خود را به عالیترین جایگاه پهناورترین کشور آمریکای لاتین رسانده است. اما او تازه در اول یک راه سخت قرار دارد زیرا کشوری که او از سلف خود بولسونارو تحویل گرفته، برزیلی نیست که در سال های ریاست جمهوری خود ساخته بود و به ترقی رسانده بود.
در میان کشورهای در حال توسعه، برزیل همواره داعیه رهبری ابتکار موسوم به همکاری جنوب-جنوب را دارد و از یک دهه اخیر تاکنون همواره جزء ده اقتصاد برتر جهان به شمار میآید.
از همین روز، طبیعی است که لولا داسیلوا بخواهد سکان کشتی اقتصاد کشورش را به سرعت به سمت چین بچرخاند و با احیای دوباره مناسبات دو قدرت اقتصادی در دوسوی کره زمین، بار دیگر طعم توسعه را به مردم کشورش بچشاند.
چین همچنین یکی از منابع اصلی سرمایه گذاری مستقیم خارجی در برزیل، به ویژه در زمینه زیرساخت ها (تولید انرژی، بندرها و مناطق ریلی) و در بخش نفت و گاز به شمار می آید.
وزارت خارجه چین نیز در پیامی پیروزی لولا در انتخابات را تبریک گفت.
به طور خلاصه، برزیل به دلیل دارا بودن ویژگی های سیاسی و اقتصادی ممتاز در آمریکای لاتین، برای چین از اهمیت ویژه برخوردار است. این واقعیت که این کشور پهناور یک قطب بزرگ کشاورزی، دارای منابع عظیم معدنی و بازار داخلی قابل توجهی است و از همه مهمتر از نفوذ منطقه ای قابلتوجهی برخوردار است، برزیل را تبدیل به متحدی استراتژیک کرده و امضای سند جامع همکاری راهبردی دو کشور در سال ۲۰۱۲ به ابزاری برای افزایش قدرت اقتصادی و سیاسی چین و برزیل در قرن ۲۱ تبدیل شده است. برزیل همچنین همواره کوشیده است گامی مثبت در جهت تغییر سلطه سیاسیت جاری غرب بر کشورهای جنوب یا جهان سوم بردارد. .